«شرکت تُب»، تَب کرده!!
یکی از دوستانم می گفت فلانی این یک ماه اخیر دیدی چه هجمه ای به شرکت تُب لرستان وارد شده!!درضمن همین شرکت در پاسخ به هجمه ها چنان بزل وبخششی دارد می کند این روزها که بیا و ببین!!
گفتم شرکت تُب را تا حالا نشنیده ام !کجاست؟کدام شرکت است؟!
دوستم دست من را گرفت و گوشه ای کشاند و گفت :هیس!!اسمش را نبر !!گویا اینجا عده ای هستند که بدجوری تعصب این شرکت را می کشند!!
گفتم خب باشه حالا بگو ببینم این شرکت چطور اینقدر قدر قدرت شده که کسی نمی تونه اسمشو ببره ، نکنه مدیرعاملش از اقوام نماینده ای ، وکیلی ، وزیری چیزیست؟
دوستم سری تکان داد و گفت : نه از اقوام هیچکدام نیست!!
گفتم پس لابد از مردان طایفه فلان بک یا بهمان وند است دیگر؟!
گفت: نه بابا کجای کاری طرف اصلا لر نیست ، بچه فلان شهر است!!
گفتم پس لابد از لحاظ مدیریتی شاخ غول را شکسته، صبح تا شب مردم پیام تشکر برایش می فرستند، صبح تا شب از بالا تشویق نامه می رسد برایش ، صبح تا شب شخص اول استان در هرجلسه ای از نیکی های او می گوید،صبح تا شب...که دوستم بین حرفم اومد و گفت: هو....کجا...بیا پایین با هم بریم...صبح تا شب ، صبح تا شب،..!!!نخیر هیچ کدام از اینها گفتی نیست!!
بعد دوستم درحالی که به روی زمین می نشست با ناراحتی گفت:دست روی دلم نذار ، اتفاقا صبح تا شب مردم از این شرکت ناراحتند و اعتراض دارند،مدیران صبح تا شب می نالند از مدیر این شرکت که 6سال است در استان ما جا خوش کرده است و قصد رفتن ندارد،نماینده گان می گویند ما هم ناراضی هستیم، کارمندان و کارگران همان شرکت ناراضی،مدیر اول استان ناراضی ، ...
با تعجب گفتم: خب تو ناراضی من ناراضی نماینده ناراضی، مردم ناراضی،مدیراول استان ناراضی، پی کی راضی است که این آقا بماند!!!!
دوستم آهی کشید و گفت: این رازی است که مردم هم سر از آن در نمی آورندو صبح تا شب از هم می پرسند چه اتفاقی افتاده است که یک دولت تغییر می کند،مردم رای می دهند به اندیشه ای جدید، یک مدیر شایسته برای استان می آورند، بعد یکهو انگار همه دور می خوریم ، به نام ما می شود و به کام مدیرشرکت تُب!!!
آری دوست من این روزها هوا بس ناجوانمردانه سرد است!!دوست و دشمن لباسشان یک رنگ است،چه بسیار دوستانی که از این هجمه وارد شده به مدیر ناخوانده تُب ، کمال سو استفاده را می برند و از آب گل آلود ماهی تازه می گیرند ، مدیر که برای برای ماندن هرکار ی می کند و هر هزینه ای می دهد و خب این وسط هم چه بسیار قلم هایی که از بهر 100هزار پول مملکت هر تملغی آگهی ها بر سینه می زنند ، حال تو فکرش کن این 100 هزار 7میلیون تومان باشد!!واویلایی است برای گرفتنش!!
گفتم : آخرش که چه؟!این مدیر تا به کی عوام فریبی می کند؟!
دوستم دستی به صورت کشید و گفت:پاسخ این سوال را آنان باید بدهند که به اعتماد ملتی سکاندار هدایت دولت جدید شدند!!
عباسی/